Panjareh (Ali Konkoori)
Iraj Jannatie Ataie
با چشای بی فروغ
میون راست و دروغ
خودمو گم می کنم
توی این شهر شلوغ
پچ پچ آدمکا
بس که تو هم می دوه
دیگه فریاد منو
سایه مم نمی شنوه
صدای زنجیر تو گوشم می خونه
تو داری از قافله دور می مونی
سرتو خم کن که درا وا می شن
تا بگی نه پشت کنکور می مونی
من می خوام مثل همه
ساده زندگی کنم
چادر موندنمو
هر جا خواستم بزنم
تواین دریا نمی خوام
نهنگ کوری باشم
پشت این درهای قفل
علی کنکوری باشم
صدای زنجیر تو گوشم می خونه
تو داری از قافله دور می مونی
سرتو خم کن که درا وا می شن
تا بگی نه پشت کنکور می مونی