Shatranj
؛[قسمت اول]؛
از پس پرده نگاه کن
مثه شطرنجه، زمونه
هرکسی مثه یه مهره
توی این بازی میمونه
یکی مثل ما، پیاده
یکی صد ساله سواره
یه نفر خونه به دوشه
یکی، دو تا قلعه داره
یه طرف همه سیاه و
یه طرف همه سفیدن
رو به روی هم، یه عمره
ما رو دارن بازی میدن
؛[قسمت دوم]؛
اونا که اول بازی
توی خونه تو و من
پیش پای اسب دشمن
اون همه سرباز رو چیدن
ببین امروزم تو بازی
میون شاه و وزیرن
هنوزم بدون حرکت
پشت ما سنگر میگیرن
(سنگر میگیرن)
؛[پل]؛
تاج و تخت شاه دیروز
درِ قلعه شون نمیشه
به خیالشون که این تاج
سرشونه تا همیشه
یادشون رفته
یادشون رفته که اون شاه
که به صد مهره نمی باخت
تاجو از سرش تو میدون
لشگر پیاده انداخت
؛[قسمت سوم]؛
اون که ما رو بازی میده
اونه که مهره رو چیده
اون که نه شاهه، نه سرباز
نه سیاهه، نه سیاهه
نه سفیده، نه سفیده
؛[قسمت پایانی]؛
از پس پرده نگاه کن