SHAHRE FERESHTEHA
شهر تاریکه خدا ساکته
قاضی متهم خدا شاهده
پر عابدو پر زاهده
که همشونم دارن با خدا رابطه نه
شهر کثیف پر قاتله
پر فاحشه پر کاسبه
همه برده ها پی معامله
یکی تاجره یکی کارتله
گرگه با گله گروپ می زنه
چوپان نشسته فلوت می زنه
ورق می زنن تقویم زیاد
همه منتظر نشستن فردین بیاد
همش دوست دارن حلوا بدن
رادیکال بدتر از القاعدن
هرکی پی یه قبله و بت
همه داستانا افسانه قصه ها اوت
همه خوابن خونه ها روی آبن
همه حزب بادن مغزا توی دامن
همه گاون از دم همه دامن
همه گاون از دم همه دامن
همه گاون از دم همه دامن
از دم همه دامن از دم همه دامن
همه گاون از دم همه دامن
منتظر نوبت فردا اعدامن
اینجا شهر فرشته هاست
اینجا جهنمو بهشت ماست
روحو می فروشه به اسکناس
جیب پرو پول دلش گداس
همه وحشی ان دستا داس
دیگه دور دور قصاباس
فقط باید واسه بقا بجنگی
چون شهر شده مثل لست آو آس
اینجا خوابن همه وقتی بیدارن
دیگه الگو و تختی ندارن
خرافاتی مغزا زنگ زدس
همش هی می کنن رنگ عوض
رو هر پشت بوم نشسته یه جغد شوم
از نطفه کور همه مغزا شست و شو
تا صبح شه جون میده و قفله اون
کارد به استخون ترکیده عقده بوم
همه خوابن خونه ها روی آبن
همه حزب بادن مغزا توی دامن
همه گاون از دم همه دامن
همه گاون از دم همه دامن
همه گاون از دم همه دامن
از دم همه دامن از دم همه دامن
همه گاون از دم همه دامن
منتظر نوبت فردا اعدامن